چراغک / فریدون مشیری(فریدون مشیری)/مجموعه شعر ابر و کوچه/کبوتر و آسمان
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon-moshiri">فریدون مشیری(فریدون مشیری)</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/abro_kooche">مجموعه شعر ابر و کوچه</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/abro_kooche/kabootaroaseman_moshiri">کبوتر و آسمان</a></li> </ul> </nav>

کبوتر و آسمان

بگذار سر به سینه‌‌ی من، تا که بشنوی،

آهنگ اشتیاق دلی دردمند را

شاید که بیش ازین، نپسندی به کار عشق،

آزار این رمیده‌ی سر در کمند را

 

بگذار سر به سینه‌ی من، تا بگویمت:

اندوه چیست، عشق کدام است، غم کجاست؟

بگذار تا بگویمت: این مرغ خسته‌جان،

عمری ست در هوای تو از آشیان جداست

 

دلتنگم آنچنان که: اگر ببینمت به کام،

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من،

ای نازنین -که هیچ وفا نیست با منت-

 

تو آسمان آبی آرام و  روشنی،

من، چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره‌های تو را دانه‌چین کنم!

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو،

 

بگذار تا ببوسمت، ای نوشخند صبح،

بگذار تا بنوشمت، ای چشمه‌ی شراب

بیمار خنده‌های تو‌ام، بیشتر بخند!

خورشید آرزوی منی، گرم‌تر بتاب!

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: چهار پاره

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین


بهار گفته:

عالی بود