چراغک / فریدون مشیری(فریدون مشیری)/مجموعه شعر گناه دریا/بازگشت
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon-moshiri">فریدون مشیری(فریدون مشیری)</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/gonahe_darya">مجموعه شعر گناه دریا</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/gonahe_darya/bazgasht_moshiri">بازگشت</a></li> </ul> </nav>

بازگشت

دور از نشاط ھستی و غوغای زندگی

دل با سكوت و خلوت غم خو گرفته بود

آمد، سكوت سرد و گرانبار را شكست

آمد، صفای خلوت اندوه را ربود

 

آمد، به اين امید كه در گور سرد دل

شايد ز عشق رفته بیابد نشانه ای

او بود و آن نگاه پر از شوق و اشتیاق

من بودم و سكوت و غم و جاودانه ای

 

آمد، مگر كه باز در اين ظلمت ملال

روشن كند به نور محبت چراغ من

باشد كه من دوباره بگیرم سراغ شعر

زان پیشتر كه مرگ بگیرد سراغ من

 

گفتم مگر صفای نخستین نگاه را

در ديدگان غمزده اش جستجو كنم

وين نیمه جان سوخته از اشتیاق را

خاكستر از حرارت آغوش او كنم

 

چشمان من به ديده ی او خیره مانده بود

رخشید ياد عشق كھن در نگاه ما

آھی از آن صفای خدايی زبان دل

اشكی از آن نگاه نخستین، گواه ما

 

ناگاه عشق مرده سر از سینه بركشید

آويخت ھمچو طفل يتیمی به دامنم!

آنگاه سر به دامن آن سنگدل گذاشت

آھی كشید از سر حسرت كه: اين منم!

 

باز آن لھیب شوق و ھمان شور و التھاب

باز آن سرود مھر و محبت ولی چه سود

ما ھر كدام رفته به دنبال سرنوشت

من ديگر آن نبودم و او ديگر " او " نبود!

 

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: چهار پاره

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین