چراغک / فریدون مشیری(فریدون مشیری)/مجموعه شعر گناه دریا/شباهنگ
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon-moshiri">فریدون مشیری(فریدون مشیری)</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/gonahe_darya">مجموعه شعر گناه دریا</a></li><li><a href="?fereydoon-moshiri/gonahe_darya/shabahang_moshiri">شباهنگ</a></li> </ul> </nav>

شباهنگ

 

باور نداشتم که گل آرزوی من

با دست نازنین تو بر خاک اوفتد

با این‌همه، هنوز به جان می پرستمت

بالله اگر که عشق چنین پاک اوفتد

 

می بینمت هنوز به دیدار واپسین

گریان درآمدی که: "فریدون خدا نخواست!"

غافل که من به جز تو خدایی نداشتم

اما دریغ و درد نگفتی چرا نخواست!

 

بیچاره دل خطای تو در چشم او نکوست

گوید به من: "هر آنچه که او کرد، خوب کرد!"

"فردای ما" نیامد و خورشید آرزو

تنها سپیده‌ای زد و آنگه ... غروب کرد

 

بر گورِ عشق خویش شباهنگ ماتمم

دانی چرا نوای عزا سر نمی کنم؟

تو صحبت محبت من باورت نبود

من ترک دوستی ز تو باور نمی کنم!

 

پاداش آن صفای خدایی که در تو بود

این واپسین ترانه تو را یادگار باد

ماند به سینه‌ام غم تو یادگار تو

هرگز غمت مباد و خدا با تو یار باد.

 

دیگر ز پا فتاده‌ام ای ساقیِ اجل

لب تشنه‌ام، بریز به کامم شراب را

ای آخرین پناه من، آغوش باز کن

تا ننگرم پس از رخ او آفتاب را.

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: چهار پاره

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین