راز شب
شب تا سحر شکوفه و گلبرگ ارغوان
از شاخه ها به روی تن آن دو یار ریخت
گاهی نسیم زمزمه می کرد و می شتافت
گاهی سکوت همهمه می کرد و می گریخت
کم کم ستاره سحر از دور جلوه کرد
آفاق را نسیم سحر زیر پر گرفت
پیدا شد از کنار افق سایه روشنی
از رازهای خفته ی شب پرده بر گرفت!
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: چهار پاره
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: