چراغک / فروغ‌الزمان فرخزاد(فروغ فرخزاد)/مجموعه شعر دیوار/قهر
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?foroogh-farrokhzad">فروغ‌الزمان فرخزاد(فروغ فرخزاد)</a></li><li><a href="?foroogh-farrokhzad/divar">مجموعه شعر دیوار</a></li><li><a href="?foroogh-farrokhzad/divar/ghahr_forogh">قهر</a></li> </ul> </nav>

قهر

نگه دگر به سوی من چه می کنی ؟

چو در بر رقیب من نشسته ای

به حیرتم که بعد از آن فربی ها

تو هم پی فریب من نشسته ای

 

 

به چشم خویش دیدم آن شب ای خدا

که جام خود به جام دیگری زدی

چو فال حافظ آن میانه باز شد

تو فال خود به نام دیگری زدی

 

 

برو ... برو ... به سوی او ، مرا چه غم

تو آفتابی ... او زمین ... من آسمان

بر او بتاب زآن که من نشسته ام

به ناز روی شانه ی ستارگان

 

 

بر او بتاب زآن که گریه می کند

در این میانه قلب من به حال او

کمال عشق باشد این گذشت ها

دل تو مال من ، تن تو مال او

 

 

تو که مرا به پرده ها کشیده ای

چگونه ره نبرده ای به راز من ؟

گذشتم از تن تو زآن که در جهان

تنی نبود مقصد نیاز من

 

 

اگر به سویت این چنین دویده ام

به عشق عاشقم نه بر وصال تو

به ظلمت شبان بی فروغ من

خیال عشق خوش تر از خیال تو

 

 

کنون که در کنار او نشسته ای

تو و شراب و دولت وصال او !

گذشته رفت و آن فسانه کهنه شد

تن تو ماند و عشق بی زوال او !

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: نیمایی

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین


امیر گفته:

خوب