چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/آن طایری که در قفس تنگ خانه داشت
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/an_tayeri_ke_dar_ghafas_tang_khaneh_dasht_farokhi_yazdi">آن طایری که در قفس تنگ خانه داشت</a></li> </ul> </nav>

آن طایری که در قفس تنگ خانه داشت

 

آن طایری که در قفس تنگ خانه داشت

و در دل کجا دگر هوس آب و دانه داشت

 دست زمانه کی کندش پایمال جور

هر سر که پاس خدمت این آستانه داشت 

بهر گره گشائی دل تاخت تا ختن

آن باد مشکبوی که در دست شانه داشت 

ما را به روز وصل چرا آشنا نکرد

تأثیر در دلت اگر آه شبانه داشت 

چون نی نوا شد از دل هر بینوا بلند

ساز توبسکه شور و نوا در ترانه داشت 

دیشب به جرم آنکه ز هجران نمرده ایم

امروز بهر کشتن ماصد بهانه داشت 

چون نافه خون به دل زغزالان مشك مو است

هر کس چو فرخی غزل عاشقانه داشت 

هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت

آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت 

دردفتر زمانه فتد نامش از قلم 

هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت

در پیشگاه اهل خرد نیست محترم

و هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت 

با آنکه جیب وجام من از مال و می تھیست

مار افراغتی است که جمشید جم نداشت

انصاف و عدل داشت موافق بسی ولی 

چون فرخی موافق ثابت قدم نداشت

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین