چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/چکامه ای در سردی هوا
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/chakamee_dar_sardiye_hava">چکامه ای در سردی هوا</a></li> </ul> </nav>

چکامه ای در سردی هوا

چکامه ای در سردی هوا

 زال گردون را نباشد گر سر روئین تنی

جوشن رستم چرا پوشد ز ابر بهمنی؟

 گر ندارد همچو پیران دشت در آهنگ رزم

پس چرا از یخ بسر بنهاده خود آهنی

 نیست پشت بام اگر کوه گنابد از چه روی

برف آنجا از شبیخون می کند نستیهنی

 مانه هومانیم اگر با پا فشاری چون کند

سوز سر ما بر سر ما دست برد بیژنی

 سینه سوز اینسان چرا گر نیست باد بامداد

یادگار دشنه کشواد و تیغ قارنی

 آفتاب چله پنهان شد چرا در زیر ابر

آشکارا همچو جم در پنجه اهریمنی

کبک دانی از چه آید پیش از بابزن 

تا در آتشدان شود سرگرم بال و پر زنی

 بس در این سرمای سخت و روزبرف و ابرتار 

گرم شد هنگامۂ انگشت و چوب و روشنی

گوهری را سر به سنگ از پیشه انگشت گر

 سیم وزر را خون به دل از نبشه هیزم کنی

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین