چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/چون سبو در پای خم هر کس چو من سر سوده بود
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/chon_sabo_farokhi">چون سبو در پای خم هر کس چو من سر سوده بود</a></li> </ul> </nav>

چون سبو در پای خم هر کس چو من سر سوده بود

چون سبو در پای خم هر کس چومن سرسوده بود

همچوساغردورها از دست غم آسوده بود

 پارسایان را ز بس مستی گریبانگیر شد 

دامن هر کس گرفتیم از شراب آلوده بود

دودمان چرخ از آن روشن بودتارستخیز

زانکه همچون آفتاب اور اچراغدوده بود 

آنکه راه سود خود رادرزیان خلق ديد

از ره بیدانشی راه خطا پیموده بود 

تا نخوردم می ندانستم که در ایام عمر

جز غم می آنچه می خوردم غم بیهوده بود 

وای بر آن شهر بی قانون که قانون اندر آن

همچو اندر کافرستان مصحف فرسوده بود

 آنکه در زنجیر کرد افکار ما را فرخی

در حقیقت آفتابی را به گل اندوده بود

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین