ای توده دست قدرت از آستين برون کن
وين كاخ جورو کین را تا پایه سرنگون کن
از اشك وآه ایدل کی می بری تو حاصل
از انقلاب کامل خود را غریق خون کن
با صد زبان حقگو لب بند از هیاهو
در پنجه غم او خود را چو من زبون کن
چون کوهکن به تمکین بسپار جان شیرین
با فکر بکر عاقل آسان نگشت مشکل
وز خون خویش رنگین دامان بیستون کن
دیوانه وار منزل در وادی جنون کن
در راه عشق یاری باری چو پا گذاری
آن همتی که داری بر خویش رهنمون کن
در انتظار آنگل فریاد کن چو بلبل
آشفته زلف سنبل از اشک لاله گون کن
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: