چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/گر خدا خواهد بجوشد بحر بی پایان خون
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/gar_khoda_khahad_farokhi">گر خدا خواهد بجوشد بحر بی پایان خون</a></li> </ul> </nav>

گر خدا خواهد بجوشد بحر بی پایان خون

گر خدا خواهد بجوشد بحر بی پایان خون 

می شوند این تاخدایان غرق در طوفان خون

با سرافرازی نهم پا بر طریق انقلاب

انقلابی چون شوم، دست من و دامان خون

خیل دیوان را به دیوانخانه دعوت می کنم

می گذارم نام دیوانخانه را دیوان خون

 کارگر را بهر دفع کارفرمایان چو تیپ

با سر شمشیر خونین میدهم فرمان خون

 كلبه بی سقف دهقان را چو آرم در نظر

 کاخهای سر به کیوان را کنم ایوان خون

 ای خوش آن روزی که در خون غوطه ور گردم چوصید

همچو قربانی به قربانگه شوم قربان خون

فرخی را شیرگیر انقلابی خوانده اند

زآنکه خورد از شیرخواری شیر از پستان خون

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین


احمد گفته:

عالی