چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/گرچه مجنونم و صحرای جنون جای منست
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/garche_majnonam">گرچه مجنونم و صحرای جنون جای منست</a></li> </ul> </nav>

گرچه مجنونم و صحرای جنون جای منست

گر چه مجنونم و صحرای جنون جای منست 

ليك دیوانه تر از من دل شیدای منست 

 آخر از راه دل و دیده سر آرد بیرون 

نیش آن خار که از دست تو در پای منست

 رخت بر بست ز دل شادی و هنگام وداع

با غمت گفت که یا جای تو یا جای منست 

جامه ای را که به خون رنگ نمودم امروز

بر جفا کاری نو شاهد فردای منست

چیزهایی که نبایست ببیند، بس دید

به خدا قاتل من ديده بینای منست

 سر تسلیم به چرخ آنکه نیاورد فرود

با همه جور و ستم همت والای منست

  دل تماشائی تو، دیده تماشائی دل

من بفكر دل و خلقی به تماشای منت 

 آنکه در راه طلب خسته نگردد هرگز

پای پر آبله بادیه پیمای منست

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین


مهدی گفته:

عالی عدد


مهدی گفته:

عالی عدد


مرضیه خسروی گفته:

عالی