چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/خاموش چراغ هستی«1»
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/khamoosh_cheragh_hasti">خاموش چراغ هستی«1»</a></li> </ul> </nav>

خاموش چراغ هستی«1»

چون چراغ زندگی آغاز خاموشی کند

نوشدارو را قضا، داروی بیهوشی کند 

گوش سنگین گردد و تاری شود خورشید چشم

چون چراغ زندگی آغاز خاموشی کند 

آنچه را از دفتر عمری دراز اندوختیم

ناگهان چون برق آهنگ فراموشی کند 

حسرت یک قطره می دارد سراپایم ولی 

مرگ بر بالین من رقصان قدح نوشی کند 

گرچه کوتاهی نکردم در خطاکاری ولی 

کام گور و خاک گورستان خطاپوشی کند 

 

 

1-دو روز پس از سومین جراحی در بیمارستان آریا گفته شد در حالی که وجود ناتوانم میان مرگ و زندگی به مویی آویخته بود.

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین