چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/خرم آن روزی که ما را جای در میخانه بود
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/khoram_an_rozi">خرم آن روزی که ما را جای در میخانه بود</a></li> </ul> </nav>

خرم آن روزی که ما را جای در میخانه بود

خرم آن روزی که مارا جای در میخانه بود

تا دل شب بوسه گاه ما لب پیمانه بود

 عقده های اهل دل را مو به مو می کرد باز

در کف مشاطه باد صبا گر شانه بود

با من و مرغ بهشتی کی شود هم آشیان

آن نظر تنگی که چشمش سوی آب ودانه بود

 سوخت از يك شعله آخر شمع را پا تا به سر

برق آن آتش که در بال و پر پروانه  بود

فرق شهرودشت از نقص جنون کی می گذاشت

راستی مجنون اگر مانند من دیوانه بود

 خانه آباد ما را کرد در يك دم خراب

جور و بیدادی که در این کشور ویرانه بود 

هر کرا از جنس این مردم گرفتم یار خویش

دیدم از نا آشنائی محرم بیگانه بود 

روزگار او را نسازد پست همچون فرخی

هر که با طبع بلند و همت مردانه بود 

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین