ما مست و خراب از می صهبای الستیم
خمخانه نهی کرده و افشانه و مستیم
با طره دلبند تو کردیم چو پیوند
پیوند ز هر محرم و بیگانه گسستیم
از سبحه صد دانه ارباب ریا به
صد مرتبه این رشته زنار که بستیم
فرقی که میان من وشیخ است همین است
کو دل شکند دایم و ما توبه شکستیم
تا دامن وصل از سرزلفت بكف آید
چون شانه مشاطه سراپا هه دستیم
ای ناصح مشفق تو برو در غم خود باش
ما گر بد و گر خوب همانیم که هستیم
چون شاهد عیب و هنر ما عمل ماست
گوخصم زند طعنه که ما دوست پرستیم
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: