چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/عمریست کز جگر مژه خوناب می خورد
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/omrist_kaz_jegar_farokhi">عمریست کز جگر مژه خوناب می خورد</a></li> </ul> </nav>

عمریست کز جگر مژه خوناب می خورد

عمریست کز جگر، مژه خوناب می خورد

 این ریشه را بین زکجا آب می خورد

ن چشم تو را به دامن ابرو هر آنکه دید 

گفتا که مست، باده به محراب می خورد

خال سیه به کنج لب شکرین تست

یا هندوئی که شیره عناب می خورد

دل در شکنج زلف تو چون طفل بند باز 

گاهی رود به حلقه و گه تاب میخور

  ریزد غرق هر آنچه ز پیشانی فقیر

سرمایه دار جای می ناب می خورد

غافل مشو که داس دهاقین خون جگر

 روزی رسد که بر سر ارباب میخورد 

دارم عجب که با همه امتحان هنوز 

ملت فریب «لید» و احزاب می خورد

 با مشت فرخی شکند گرچه پشت خصم

 اما همیشه سیلی از احباب میخورد 

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین