ر جا سخن از جلوه آن ماه پری بود
کار من سودا زده دیوانه گری بود
پرواز مرغان چمن خوش که در این دام
فریاد من از حسرت بی بال و پری بود
گر این همه وارسته و آزاد نبودم
چون سرو چرا بهره من بی ثمری بود
روزی که ز عشق تو شدم بیخبر از خویش
دیدم که خبرها همه در بیخبری بود
بی تابش مهر ژخت ای ماه دل افروز
یاقوت صفت قسمت ماخونجگری بود
دردا که پرستاری بیمار غم عشق
شبها همه در عهده آه سحری بود
مارا ز در خانه خود خانه خدا راند
گویا ز خدا قسمت ها در بدری بود
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: