سخت بادل ، دل سخته تو به جنگ است اینجا

تا که را دلش شکند شیشه و سنگ است اینجا

در بهاران گل این باغ ز غم وا نشود

غنچه تا فصل خزان با دل تنگ است اینجا

نکنم شکوه مژگان تو اما چه کنم

که دل آماجگه نوک خدنگ است اینجا

ازمی میکده دهر مشو مست غرور

که به ساغر عوض شهد شرنگ است اینجا

بی خطر کس نبرد گوهر از این لجه1 ژرف

کام دل در گرو کام نهنگ است اینجا

من نه تنها به ره عشق ز پا افتاده ام

پایه یک ران فلک خسته و لنگ است اینجا

تا به سرحد جنونم به شتاب آوردی

ای دل آهسته که هنگام درنگ است اینجا

گل یکرنگ در این باغ نگردد سرسبز

خرمی قسمت گل های دو رنگ است اینجا

از خدا بس که در این خطه سیه رو پر شد

پیش بیگانه کم از کشور زنگ2 است اینجا

فرختی با همه شیرین سخنی از دهنت

دم نزد هیچ ز بس قافیه تنگ است اینجا

1-دریا

2-زنگبار