سر خط عاشقی را روز الست دادم
ننهاده ها در این راه سر را ز دست دادم
نو با کمان ابرو دل را نشانه کردی
من هم به دست و تیرت، جان تاز شست دادم
عیبم مکن بنستنی کز حربه درستی
این نادرستها را آخر شکست دادم
تا چشم و ابرویت را پیوسته دادم ألفت
تیغ مزار دم را در دست مست دادم
در بند طره دوست دادم بسادگی دل
غافل که جان خود را زین بند وبست دادم
ای لعبت سپاهی از جان من چه خواهی
تو آنچه بردی من آنچه هست دادم
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: