چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/تا کیومرث بهار امد و بنشست بتخت
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/ta_kiyomars_bahar">تا کیومرث بهار امد و بنشست بتخت</a></li> </ul> </nav>

تا کیومرث بهار امد و بنشست بتخت

تاکیومرث بهار آمد و بنشست بتخت

سرزد اشکوفه سيامك سان از شاخ درخت

غنچه پوشیده چو هوشنگ زمردگون رخت

بست طهمورث بر دیو محن سلسله سخت

جام جمشید پر از باده کن اکنون که ز بخت

کرد هان دولت ضحاك خزان رو بزوال

چون فريدون علم افراشت ز نو فروردین

اردیش ایرج سان گشت ولیعهد زمین

سلم وي رشك بر او برد و کمر بست به کین

خون اوریز الأماه منوچهر جبین

جیش پورېشن حزن نهان شد به کمین

تا که بانوذر عشرت کند آهنگ قتال

زو صفت سبزۂ نوخیز به باغ آمد شاد

کشور خویش به گرشاسب شمشاد نهاد

سرو رست از لب جو یك ثته مانند قباد

پس به کاوس چمن حكم ولیعهدی داد

بطی از خون سیاوش بده ای ترك نژاد

که بزد خسرو کل تکيه براورنگ جلال

طوس را کرد پی کینه کش میر سپه

لشکر سبزه زدند از پی رهام رده

زد فریبرز چنار از لب هرجو خرگه

گیو باد آمد و يكباره بیفتاد بره

دست پیران خزان ناشد از ایشان کوته

تا که ناصر نشد اسپند چنان رستم زال

نسترن با فر تهراسبی آمد در باغ

نرگس از ژاله چو گشتاسب پر کرد دماغ

آتش افروخت کل از چهره زردشت به راغ

داد روئین تن کاجش  پی ترویج فراغ

زیر (زرجاسب) رز خون دمادم با یاغ

ای بشوتن خد بهمن قد جاماسب کمال

 

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: مسمط

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین