چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/تا نشود جهل ما به علم مبدل
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/ta_nashavad_jahle_ma">تا نشود جهل ما به علم مبدل</a></li> </ul> </nav>

تا نشود جهل ما به علم مبدل

تا نشود جهل ما به علم مبدل

پیش ملل بندگی هاست مسجل

توده ها فاقد حقوق سیاسی است

تا نشود جهل ما به علم مبدل

ما همگی جاهل و ز دانش محروم

پیر و جوان شیخ وشاب ، کامل و اکمل

وین همه ناقصی است زان و مپندار

کار صحیع آید از گروهی محتل

في المثل آن آهنی که اهل اروپا

ساخته ماشین از آن و توپ و مسلسل

در کف ما چو فتاد از عدم علم

با همه زحمت کنیم انبر و منقل

به چنین جهل راه چاره آنی

بهر چنان درد یک علاج معجل

نیست بجز از طریق مدرسه و کار

وین به عموم است بیدليل مدلل

هست ز درباریان دو فرقه و دایم

دولت ما می شود از این دو مشکل

فرقه اول جسور لاكن خائن

دسته ثانی فکور اما مهمل

در وسط این دو دسته مملکت ما

گشته امورش ز چار جانب مختل

گه بردش این دوان دوان بچه ویل

گه کشدش آق کشان کشان سوی مقتل

فرقه اول نظیر فرقه ثانی

دسته ثانی مثال فرقه اول

ماليه ما که خونبهای عمومی است

در کف ارباب پارکهای مجلل

گاه رود در بهای تابلو و مبل

گاه شود صرف چلچراغ و سجنجل

آه که جای قباد و تهمتن و نیو

داد که مأوای طوس و گستهم يل

یکسره گردیده ز انحطاط عمومی

دستخوش و پایمال مشتی تنبل

کشور کسری که بود از فلك اعلى

دود ساسان که بود از همه افضل

این شده رجاله زرنگی ادنی

و آن شده ویرانه ز غبرا اسفل

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین


احمد گفته:

چرا کپی نمیشه؟؟؟؟