چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/زد فصل گل چو خیمه بهامون جنون ما
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/zad_fasle_gol_cho_kheyme_bahamon_jnone_ma_farokhi_yazdi">زد فصل گل چو خیمه بهامون جنون ما</a></li> </ul> </nav>

زد فصل گل چو خیمه بهامون جنون ما

زد فصل گل چو خیمه ی هامون جنون ما

از داغ تازه سوخت دل لاله گون ما

آن دم به خون دیده نشستیم تا کمر

کان سنگدل ببست کمر را به خون ما

ما جز برای خیر بشر دم نمی زنیم

این است یک نمونه ز راز درون ما

در بزم ما سخن ز خداوند و بنده نیست

دون پیش ماست عالی و عالیست دون ما

ما را به سوی وادی دیوانگی کشید

این عشق خیره سر که بُوَد رهنمون ما

ساقی ز بسکه ریخت به ساغر شراب تلخ

لبریز کرد کاسه ی صبر و سکون ما

تا روز مرگ از سر ما دست بر نداشت

بخت سیاه سوخته ی واژگون ما

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین