زخود آرائی تن جامه جان چاک می خواهم

زخون افشانی دل دیده را نمناك می خواهم

 دل از خونسردی نوباوگان کاوه پرخون شد

شقاوت پیشه ای خونریز چون ضحاک می خواهم

 چو از بالا نشستن آبرومندی نشد حاصل1

نشیمن با گدای همنشین خاك می خواهم

1-این مصرع را اینطورهم سروده است: ندارند آبرو کرسی نشینان جهان زین دو

در این بازی که طرح نو نماید رفع ناپاکی2

حریف کهنه کار پاکباز پاک می خواهم

رود از بس پی صید غزالان این دل وحشی3

به گیسوی تو او را بسته فتراک می خواهم 

قفس از شش جهت شد تنگ در این خاکدان بر دل

پری شایسته پرواز نه افلاك می خواهم

2-این مصرع را نیز اینطورهم گفته است: در این بازی ز ناپاکان نو آئین گذشتم من

3-این بیت راهم اینطور سروده است:

 هر آن صياد بندد صید آسا دست ملت را

سراپا همچو صیدش بسته فتراک می خواهم