چراغک / علی اسفندیار(نیما یوشیج)/مجموعه شعر نیما یوشیج/عمو رجب
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?nima-yooshij">علی اسفندیار(نیما یوشیج)</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij">مجموعه شعر نیما یوشیج</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij/amo_rajab">عمو رجب</a></li> </ul> </nav>

عمو رجب

یک روز عمو رجب، بزرگ انگاس،

بر شد به امیدی ز درخت گیلاس.

چون از سر شاخه روی دیوار رسید

همسایه ی خود عمو سلیمان را دید.

در خنده شدند هر دو از این دیدار

بر سایه نشستند فراز دیوار.

این گفت که: من بهترم. آن گفت: که من.

دادند در این مبحث خود داد سخن.

بس بحث که کردند ز هم آزردند

دعوی بر قاضی ولایت بردند.

قاضی به فراست نگهی کرد و شناخت

پس از ره تهمید بدیشان پرداخت:

پرسید: نخست کیست بتواند

یک دم دهنی کانه خر خواند؟

هر دو به صدا در آمدند و عر عر

-غافل که چگونه کردشان قاضی خر –

«صدقت بها»، گفت بدیشان قاضی،

باشید رفیق و هر دو از هم راضی.

از مبحث این مسابقه در گذرید

شاهد هستم که هر دوتان مثل خرید.

                                                                2 مرداد 1308

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: مثنوی

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین