در رثا اعتصام الملک
ای دریغا رفت یوسف اعتصام
آن نکو مرد توانا ، ای دریغ
کام افتادش در این ویرانه شهر
رخ بپوشانید از ما ، ای دریغ
بود عنقایی و سوی قاف شد
آن یگانه مرغ عنقا ، ای دریغ
قاف تا قاف ار بگردی همچو او
کس نخواهی جست گویا ، ای دریغ
آرزو را چون مجالی تنگ دید
گفت ترک آرزوها ، ای دریغ
آن متانتها که بودش در قلم
برد با خود سوی بالا ، ای دریغ
در دل ما حسرت خود را گذاشت
بر لب ما ای دریغا ، ای دریغ
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: قطعه
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: