قرین هجرم و آن ماه دلستان در پیش
تن شکسته چه سازد به یک جهان در پیش
به گوشه ی قفسم داغ از غمی که چرا
بهار روی نموده است و بوستان در پیش
مرا به هیچ مخر ای نگاه مست که من
در این معامله دارم به نقد جان در پیش
چو عمر و نعمت با تو است شفقتی ای مه
که عمر و نعمت باشند بی ضمان در پیش
ز جای رفتم از این حرف کان حریفم گفت
چه خوش بود که بود یار بی گمان در پیش
من از حکایت خود تنگ عرصه ام ورنه
چو دیگران همه بودم غزل روان در پیش
در این مقام دلم دوش گفت ای نیما
زره مپیچ که راه است بیکران در پیش
به هر زبان که سرائی به یاد او بسرای
ترا شناسد آن ماه مهربان در پیش
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: