چراغک / علی اسفندیار(نیما یوشیج)/مجموعه شعر نیما یوشیج/گمشدگان
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?nima-yooshij">علی اسفندیار(نیما یوشیج)</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij">مجموعه شعر نیما یوشیج</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij/gomshodegan">گمشدگان</a></li> </ul> </nav>

گمشدگان

در معرکه ی نهیب دریای گران،

هر لحظه حکایتی ست کاغاز شده است

آویخته با شب سیه پیشه، به بغض

گویی ز گلویی گره باز شده است.

در کار شتاب جوی دریای دمان،

می جنبد با خروشش از موج به موج،

مانند خیال کینه ای، هر شکنش،

بگرفته در این مغرکه با چهره ای اوج،

می آید با چه شور و سودا همکار

سر بر سر ساحل نگون می کوبد.

می کاود و می روید و می جوشد، دل

از هر تن آرمیده می آشوبد.

 

می آید از نشیب ره شوریده،

می گردد و هر چه افکنیده به فراز.

پایان حکایتی که در گردش اوست

از گردش دیگرش گرفته است آغاز.

با چشم نه خواب دیده ی دریائیش،

بر ساحل و خفتگان آن می نگرد.

چون سایه ی می آرامد در خانه ی موج

از خانه ی ویرانه ی خود می گذرد.

چون نیست ز ساحلش به فریاد جواب،

می ماند از هر بد و نیکی پنهان.

می غلتد و می پیچد و می گردد دور

گم می شود، اما نه زیاد همگان.

                                                فروردین 1320

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: چهار پاره

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین