از پی دانه بهم، شدند از جا برون
خروس خواننده ای، بوقلمون کری،
روان شد این بر زمین، پرید آن یک به بام
وز آن پریدن رسید، به دانه ی بهتری.
خطاب کرد این که: «هان، چه زحمت است ای رفیق!
که از پی دانه ای ز همرهان بگذری؟»
خروس بشنید و گفت: «شود خطای تو فاش
اگر بایی بر این مکان یکی بنگری.
نصیحت تو به من، همه از آن بابت است
که عاجزی ای حسود، بلند چون من پری!»
لاهیجان. 20 دی 1308
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: چهار پاره
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: