زدن یا مژه بر مویی گره¬ها
به ناخن آهن تفته بریدن
ز روح فاسد پیران نادان
حجاب جهل ظلمانی دریدن
به گوش کر شده مدهوش گشته
صدای پای صوری را شنیدن
به چشم کور از راهی بسی دور
به خوبی پشّه¬ی پرنده دیدن
به جسم خود بدون پا و بی پر
به جوف صخره¬ی سختی پریدن
گرفتن شر زه شیری را در آغوش
میان آتش سوزان خزیدن
کشیدن قله¬ی الوند بر پشت
پس آنگه روی خار و خس دویدن
مرا آسان¬تر و خوش¬تر بود زان
که بار منّت دونان کشیدن
اسد 1300
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: