چراغک / علی اسفندیار(نیما یوشیج)/مجموعه شعر نیما یوشیج/نه، او نمرده است
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?nima-yooshij">علی اسفندیار(نیما یوشیج)</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij">مجموعه شعر نیما یوشیج</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij/na_oo_namorde_ast">نه، او نمرده است</a></li> </ul> </nav>

نه، او نمرده است

دو سال از نبود غم انگیز او گذشت

روزی مزار او

دوبار برگهای خزان ریخته شدند

سه سایه ی شکسته ی گریان

بر شاخه های سایه ی دیگر

آویخته شدند.

آنوقت باز مثل دگر روزها دمید

این روشن افق

یک جغد بی ثبات از آن جایگه پرید

یا یک غروب غمگین بالای آن مزار

غمناک تر نشیند.

دو سال مثل آنکه دو روز از غمش گذشت

روز سفید آمد از نوبه سیر و گشت

بر ساحت جبین جوانی

خط دگر نوشت

مانند اینکه آنکه تو دانی نمرده است

هر کس به یادش آید، گوید:

نه او نمرده، او ز نهانخانه ی وجود

برپای خاسته است

او از برای زندگی ما

تا بهره ور تر آئیم

دارد هنوز هم سخنی گرم می کند

این تیره جوی سنگدلان را

دارد به حرف مردمی ای نرم می کند.

دو سال شمع زندگی اش را به روشنی

مردم ندید لیک

بس شمع های دیگر روشن شدند از او

بس فکرهای ویران گلشن شدند از او.

مانند آنکه همین آرزوش بود

پرید از برابر زندان

مرغ شکسته پر که همه رنج و جوش بود

تا روی بام دیگر آید ز نو فرود

زآنجا به رنگ دیگر با ما کند سخن

دو سال شد ...* پرنده ی ...*

مانند یک دقیقه ی لذت که بگذرد.

مثل چراغ روشنی از ...*

...* نگذشته ست لیک

او با خیال گرم مردمان شریک

دارد به شیوه های دگر ...*

او در میان تیره ی این خاکهای سرد

هرچند منزوی

کرده است در درون بسی دل کنون مقر.

نه، او نمرده است آنکه دلی زنده می کند

هرگز بر او نیابد بد روی مرگ دست

شکل غراب بیهده ...*

بر این مزار، بیهده بنشسته است جغد

اشک سه سایه بی سبب اینجاست بر زمین.

                                                                   13بهمن 1320

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: نیمایی

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین