چراغک / علی اسفندیار(نیما یوشیج)/مجموعه شعر نیما یوشیج/روباه و خروس
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?nima-yooshij">علی اسفندیار(نیما یوشیج)</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij">مجموعه شعر نیما یوشیج</a></li><li><a href="?nima-yooshij/divan_nima_yooshij/robaho_khoros_nima">روباه و خروس</a></li> </ul> </nav>

روباه و خروس

می گذشت ازره قبرستانی

روبه زیرک پرُدستانی

پیش رو دید خروسی زیبا

شده برشاخ درختی بالا

جوجکی فربه و دشمن نشناس

ساده ئی بی خبرازکید وریا

دل روباه پي وصلت وی

سخت لرزید، ولی وصل کجا !

چنگل کوته و مقصود بلند

شکم خالی ومرزوق جدا

حیله را تند بچسبید و گشاد

لب زعجز و ز تضّرع به دعا

جوجکش گفت: که ئی؟ گفتا: من

مومنم، مومن درگاه خدا

مرگان را طلبم غفرانی

زندگان را بدهم درمانی

گفت: ازراه خدا ای حق جو

برهان جان من از شرّعدو

مادرم گفته مرا در پی هست

کهنه خصمی به تجسس هرسو

بکشید آه زدل روبه و گفت:

طالع خصم مبادا نیکو

بفرود آی که با هم بنهیم

به مناجات سوی یزدان رو

آمده نامده جوجک به زمین

زیر دندان عدو زد قوقو

مومنا ! آن همه دلسوزي تو

وآن همه وعده ي درمان کو؟ کو؟

گفت: درمان تو جوف شکمم

وعده ام لحظه ي دیگر لب جو.

هر که نشناخته اطمینان کرد

جای درمان، طلب حرمان کرد.

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: نیمایی

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین