مجموعه اشعار کلاسیک مونا محرابی شاعر جوان که به همت انتشارات دالاهو منتشر شده است:
سفرهی دل را به دریا گفتم و گرداب شد
این سخن با جنگل و گل گفتم و تالاب شد
باد و طوفان، آسمان پر اشک و باران گشتهاند
کین کویر خشک و بی آب و علف بیتاب شد
(من چه کردم با کویر و جنگل و دریا و باد
کز نوای بینوایم ،اشکشان بر من فتاد)
ای دل پر راز و پر دردم، بهاران میرسد
فصل پاییز و زمستانت به پایان میرسد
وقت شادی، شادمانی، آن بهاران میرسد
از پس صبری که کردی در زمستان، میرسد
شهری از پیراهنت جمله مریدت گشتهاند
خوب میدانم که یوسف هم به کنعان میرسد
(من چه کردم با کویر و جنگل و دریا و باد
کز نوای بینوایم، اشکشان بر من فتاد)