چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر نافه/آغوش
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/nafeh">مجموعه شعر نافه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/nafeh/aghoosh_fereidoon">آغوش</a></li> </ul> </nav>

آغوش

در واشد و آن شاخه ی تیلوفر شاداب

موجی زد و مستانه در آغوش من افتاد

عطر نفسش، با دم سوزان من آمیخت

نقش دو لبش، بر لب خاموش من افتاد

 

چالاک و هوسناک، در آن بیم دلاویز

چون سایه بلغزید بکاشانه ی رازم

برگردن من، حلقه زد آن دست و برانگیخت

صدشوق گنه از دل جوشان نیازم

 

مستانه، دران خرمن گیسوی گرانبار

سربردم و از شانه خزیدم به بناگوش

آن بوی نهان داشت، که با نم نم شبگیر

خیزد به نسیمی خنک از جنگل خاموش

 

در بستم و بنشستم و بنشاندمش از مهر

تا خاطر غمدیده فروزم به نگاهش

میتافت در آن گرمی دیدار دل افروز

برق عطش از مستی چشمان سیاهش

 

میخواستمش تشنه تز کشته ی بی آب

با هر سر موئی که مرا بسته بتن بود

لختی دگر، آن پیکر جانبخش و دل افروز

لب بر لب و ساغر زده در بستر من بود

 

زلفش، گره افشان تر و پیچیده تر از دود

بر بالش من ریخته آشفته و شبرنگ

ما، چون دو نهال از بن تا کی خوش و سیراب

پیچیده دران کوشش مستانه بهم تنگ

 

چون رنگ گریزان شفق، هستی ما گرم

یکلحظه فروزان شد و در یکدگر آمیخت

وین روح گنهکار دران لرزش پرشور

موجی زد و با قالب گمکرده در آمیخت

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین