چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر نافه/آشفتگان
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/nafeh">مجموعه شعر نافه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/nafeh/ashoftegan_fereidoon">آشفتگان</a></li> </ul> </nav>

آشفتگان

از پشت دود نیلی سیگار غمگسار

میتافت،آتشین رخ اندوهبار او 

چون شامگه،که بر دل دریاچه ی کبود 

عکس افکند پریده و لرزان شرار او

 

میرفت حلقه حلقه در آن حلقه های زلف

دودی که میگذشت نوازنده بر لبش

وان گردن سپید، نمایان سپیده فام

از هاله ای که الفت غم بود با شبش

 

از روزن اوفتاده بران نیمرخ بناز

تابان، زصبح دلکش پائیز خوشه ای

باهرتکان شاخه ی اندام ،میربود

هر سایه روشن از آن گل چهره توشه ای

 

من پیش او نشسته پریشان و دردمند

میخواندم آن چکامه که او بود و یاد او

میدیدمش که با غم سوزان هرکلام

میخاست بس دریغ نهان از نهاد او

 

چون آفتاب تشنه که تابد ببرگ یاس

می سوخت سوز شعر منش در شرار خویش

پژمرده میشد آن گل رخسار دلفروز

آهسته در طراوت گرم بهار خویش

 

سیگار نیم سوخته در آن فسوس گرم

کاهید و سوخت تا سر کلبرگ ناخنش

گفتی که شعر من همه غم بودو اشک و درد

کاتش به دل افکند و برانگیخت ازبنش

 

بس کردم از سخن، که دگر آن فروغ بخت

با آن شکنجه،تاب شنود سخن نداشت

میریختبرگ برگ امیدش بخاک سرد

پروانه ی نغمه خوانی مرغ چمن نداشت

 

آن روز بخت گمشد و اینک در آن خیال

من مانده ام و درین شب و این شمع تابناک

دفتر به پیش و شعر پریشان و سربدست

رقصان، خیال روی تو در آرزوی پاک

 

آه ای امید رفته درین شام غم بپیچ

آن بازوان تشنه، چو ماری بگردنم

بگذار تا برآید و افشان شود چو دود

با بوسه ی تو جان برآشفته، از تنم

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: چهار پاره

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین