چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر نافه/فریب
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/nafeh">مجموعه شعر نافه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/nafeh/farib_fereidoon">فریب</a></li> </ul> </nav>

فریب

رفیق یکدله، غمخوار یار باید و نیست

فغان! چها که درین روزگار باید و نیست

دگر فریب کهن دوستان بهرزه مخور

که این شراب کهن، بی خمار باید و نیست

فروختندم و ناقوس بس علاقه زدند

وزین فصاحتشان، ننگ و عار باید و نیست

چراغ تجربه افروز، زانکه در بر عقل

نشان بد منشان،آشکار باید و نیست

قربن حیرتم از چشم گرم باور خویش 

که گاه شعبده، بینای کار باید و نیست

هنر نمودم و غافل شدم ز رنج حسود

که در حریم منش اعتبار باید و نیست

کنون جفاکش پروردگان خویشتتنم

که شرمشان بر پروردگار باید و نیست

ادب نماند و فضیلت نماند و درد نماند

مدار نقد سخن، بر عیار باید و نیست

مگر به زلف تو آویزم ای « امید زوال»

که رشته های دگر، استوار باید و نیست

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین