چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر نافه/همزاد
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/nafeh">مجموعه شعر نافه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/nafeh/hamzad_fereidoon">همزاد</a></li> </ul> </nav>

همزاد

ز دور افتاده یادی گرم و بیگاه

سرم گرم است و می سوزد گلویم

خدا را!  کیست این کابوس شبگیر

که بنشسته است گریان پیش رویم

 

مگر مرگ من است این سایه کز دور

بمن پیوسته آن چشمان خانوش 

دهانش بسته، چون رازی کهنسال

نگاهش خفته، چون یادی فراموش

 

خمار آلوده تر، از کام پرهیز!

غبار آلوده تر از نقش اندوه!

فرو در کار من رفته است و بر دست

سرپراستخوان بنهاده چون کوه

 

بچشم تیره میخواند هوسناک

دمادم شعر من از دفتر من

قلم در دست من لرزنده از بیم 

ولی صد شور گویا در سر من

 

از آن منظومه پاسی مانده بر جای

که خوابم میکشاند خسته در خویش

سحر وامیکنم چشم از تبی گرم

هنوز از فکر شبگیرم به تشویش

 

شتابان، میگشایم دفتر دوش

مگر جوشد بگرمی طبع زارم

شگفتا! استخوانی دست کابوس

بپایان برده استادانه کارم

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: چهار پاره

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین