چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر پویه/بوسه خونین
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye">مجموعه شعر پویه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye/boose_khoonin">بوسه خونین</a></li> </ul> </nav>

بوسه خونین

گر بر سرم، از لطف گذاری قدمی خوش

کوبد دل رسوا شد، با زیر و بمی خوش

صد سینه سخن دارم و، یک نکته تمام است

بگذار سرم بر آن سینه، دمی خوش

آغوش سمن پوش تو، ای دوزخ شیرین

ماراست، در این گوشه ی ویران، ارمی خوش

نوشاب فروزان لب مست تو خواهم

تا تازه شود کشت امیدم به نمی خوش

تا چند، در اندیشه رسوائی خویشی؟

این نیز بود، بر دل آشفته غمی خوش

سر، برکن و بگذار که مستانه در افتد

در سنبل گیسوی خوشت، پیچ و خمی خوش

بستنی زن و، آن دود نوازنده بمن دم

تا بوسه زنم بر لبت، از دود و دمی خوش

جمشید زمانم من و، جامم لب نوشت

افسانه پرستان، همه با جام جمی خوش!

خواهم که تبی گردم و در جان تو ریزم

تا شور وجودم، شکند در عدمی خوش

برخیز و دمی، پیش من ولشده بخرام 

ای شعر خرامان دل، از ناز و چمی خوش

صد چامه نگارد دل شوریده، گر افتد

از ساق تو، دردست خیالش قلمی خوش

بیشم بر خود خوان و، کم دور کن از خویش

کز عشق تو، مائیم به هر بیش و کمی خوش

من بر تو پرستنده و، زاهد به خداوند

هرکس بود ای مونس جان، با صنمی خوش

خونم بخور، ای بوسه ی خونین تب آلود

کز دست تو بیداد گرم، با ستمی خوش

جانا! به گل افشانی آغوش عزیزت

کامم ده و، برخاک میفکن قسمی خوش!

یاران، همه بر کعبه ی مقصود رسیدند

بیچاره فریدون، به حریم حرمی خوش

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین