چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر پویه/فریدون
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye">مجموعه شعر پویه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye/fereidoon_fereidoon">فریدون</a></li> </ul> </nav>

فریدون

به کردار فردوسی باستان

ترا گویم از عشق خود داستان

 «فریدون» یکی یار فرخنده داشت

که روئی چو خورشید تابنده داشت

فروهشته، گیسوی مشکین به دوش

بلورینه اندام و نسرینه پوش

در آتش، لب از تاب دندان او

دوصد بوسه، در چشم خندان او

برآن سیمگون سینه مرمری

دو پستان عاجش، به بازیگری

نگه، تشنه از ساق کافوریش

دوان، تا کمرگاه زنبوریش

به گاه سرود، از سر انگشت ناز

به گلبرگ ناخن، شده نغمه ساز

چنین نازنین خوی رخشنده چهر

که شور هوس بود و آشوب مهر

نه خود بر «فریدون» پرستنده بود

که در باغ شعرش گلی زنده بود

شبانگه، که آن نغمه پرواز راز

شدی خسته از کار روزانه باز

در آن نغز خلوتگه بی خروش

پس از بوس و لبخند و گفتار و نوش

چو مستانه خفتی در آغوش او

شدی رنج گیتی، فراموش او

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: مثنوی

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین