چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر پویه/فتنه
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye">مجموعه شعر پویه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye/fetne_fereidoon">فتنه</a></li> </ul> </nav>

فتنه

ای فتنه! که شورنده ی این جان تباهی

در سینه بپاید غم عشق تو، الهی

این گرمی مهر است در آن دست تب افروز؟

یا شعله برقی، زده در خرمن کاهی!

چشم از همه خوبان جهان، بستم ورستم

تا چشم تو آتش به دلم زد، به نگاهی

ای سوسن عطر افکن گیسوی دلاویز!

بر دوش سمن پوش سپیدش، چه سیاهی!

پیوسته، جفا بر من دلخسته، روانیست

لطفی کن و بنواز دلم، گاه به گاهی

صد نام نهم برتو و، بازش نپذیرم

شور هوسی، سوز تبی، نوش گناهی!

با ساق خوشت، ساق خوش زنبق سیراب

پهلو نزند ای گل فرخنده، که ماهی!

من آتش سوزنده ی آغوش تو خواهم

تا جان بر آشفته، در آید به پناهی

هر تشنه، که زنجیر سر زلف تو گیرد

سرمستی عشقش، فکند در بن چاهی

یک بوسه بده، تا به سر انگشت هوس پوی

از گوششه دامان تو، جویم به تو راهی

سر زنده تری در بر من هر نفس از پیش

تو شاخ گلی، نور مهی، عطر گیاهی

تا در خم بازوی منی، ای گل زر تار

هرگز نخورم حسرت مالی، غم جاهی

بر کام دل، ای جان طربناک فریدون

سر درسر او باز، برانداز کلاهی

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین