چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر پویه/قو
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye">مجموعه شعر پویه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye/ghoo_fereidoon">قو</a></li> </ul> </nav>

قو

بتو دلخسته، که پیوسته در اندیشه ی شوئی

سخن از عشق چگویم؟ که نگیرد سر موئی

غم آغوش تو، آتش زندم بر دل و دانم

که به پندار توام، بلهوس وسوسع پوئی

گنه، آن نیست که در سایه مهرم بپذیری

گنه آنست، که خیزد بدی از دست نکوئی

نفسی خیز و به مهتاب نوازنده گذر کن

تو که در چشمه ی این شام کبودی زده قوئی

نافه بیز است هوا امشب و شنگد دل مستم

مگر آورده نسیم از سر گیسوی تو بوئی

بتو ای گونه ی مستی زده، کلگونه نزیبد

که خود آن سرخی جان پرور گلبرگ هلوئی

به عطشناکی من بر لب نوش تو، نباشد

مگر آن مست، که گیرد سرو نوشد ز سبوئی

تو ز یکرنگی و یکروئی دیرینه چه دیدی؟

که بدین سینه ی بی کینه، دورنگی و دروئی

هوس افروزدم ای مه، که چو خورشید برآرم

به دوصد شعبده، از صبح گریبان تو گوئی

بگشا آن در دزدانه و در خانه پذیرم

که روانیست،به یاد تو نشینم سر کوئی

سر اگر در سر شوریدگی از دست نیفتد

نه سرش خوان، که فراشاخ تنی رسته کدوئی!

تب بدرودتو، میسوزدم ای دورخ شیرین 

نه چنان باز دریدی، که درآید به رفوئی

دل بیمار فریدون، دگر آرام نگیرد

مگر از خون تو خودکامه، کند تازه گلوئی

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: قصیده

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین