چراغک / فریدون توللی(فریدون توللی)/مجموعه شعر پویه/خورشید خاموش
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?fereydoon_tavalali">فریدون توللی(فریدون توللی)</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye">مجموعه شعر پویه</a></li><li><a href="?fereydoon_tavalali/pooye/khorshide_khamoosh">خورشید خاموش</a></li> </ul> </nav>

خورشید خاموش

چو پنهان خوانمت بر خویش و بر بیگانه در بندم

سرت بر سینه بفشارم، لبت از بوسه بر بندم

من آن خورشید خاموشم، که چون گیری در آغوشم

هزاران تار زر در مستی نور سحر بندم!

تو آتش روی آتش جامه را چون در کشم دربر؟

مگر آبی ز اشک دیده،  برتاب شرربندم

چه آشوبی به رفتار، ای سمن گیسوی سیمین بر

که دل، مست عطش گردد، چو بر ساقت نظر بندم

ز تار آرزو، بر تافتم زرینه پیوندی

بیا، کاین رشته ات بر جلوه ی ناز کمر بندم 

هوسناکم خدا را، سوز دردم، شعله ی داغم

که با هر بوسه، داغ دیگرت بر دوش و بر بندم

به سرمستی، ربودم زان سر زلف سیه تاری 

که نومیدانه، بر پای دل شوریده سربندم

سراپا نغمه ام، ای طبع غم فرسوده یادی کن

که اشک شبتمی در گلبن باغ هنر بندم

ز مروارید عشق افروز شعرم، نغمه ها باشد

بیا برگردنت این رشته نغز گهر بندم

شبی، مارا در آن آغوش نازآلوده، آتش زن

که با نور سحر، از بسترت بار سفر بندم

فریدونا! چه شور افتاده در جانت که بیتابی؟

چسازم، بر نیارم نای مرغ نغمه گردنبدم

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین