برخیز و به دلجوئی در بوسه شراب افکن
زان باده پر نوشم سرمست و خراب افکن
رقصان به دلارائی زان سنبل صحرائی
چین از سرچین بگشا تاب از پی تاب افکن
تا خانه بر آشوبی دل ریزی و جان روبی
ای تشنه ی پاکوبی جان در تب و تاب افکن
آتش پی و آتش دم شیرین چم و شیرین خم
گل بر سر بزم افشان جوش از می ناب افکن
طاوس پر افشانی افسونگر بستانی
دستی به سه تار آور چنگی به رباب افکن
مستم کن و مستم کن بازیچه دستم کن
وانگه به دو صد نازم در چنگ عذاب افکن
من تشنه آغوشم سرمست لب نوشم
هان برجه و بیهوشم در جامه ی خواب افکن
بر سینه سرم بر نه ساقم بکف اندرنه
بر تر نه و بر تر نه ور غنچه گلاب افکن!
عشق است و دل افروزی ناکامی و پیروزی
خواهی که در آموزی؟ آتش به کتاب افکن
من، شعر فریدونم گنجبنه ی قارونم
هم مشکم و هم خونم و بنیوش و جواب افکن
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: