چراغک / میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)/مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی/مرا بارد از دیدگان اشک خونی
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi">میرزا محمد فرخی یزدی(تاج الشعرا)</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi">مجموعه شعر دیوان فرخی یزدی</a></li><li><a href="?mohammad_farrokhi_yazdi/divan_farrokhi_yazdi/mara_barad_az">مرا بارد از دیدگان اشک خونی</a></li> </ul> </nav>

مرا بارد از دیدگان اشک خونی

مرا بارد از دیدگان اشك خونی

بر احوال ایران و حال کنونی

غریقم سراپای در آب و آتش

ز آه درونی ز اشك برونی

زبان آوران وطن را چه آمد

که لب بسته خو کرده با این زبونی

چه شد ملتی را که یزدان زقدرت

همی داد بر اهل عالم فزونی

چنین گشنه خونسرد و افسرده آنان

که گوئی کند دیو شان رهنمونی

نه گوشی است ما را که سازیم اصغا

زنای وطن صوت آن پرحموني

نه چشمی که بینیم خوار اوفتاده

درفش کیان از کیان در نگونی

وزیری که باید مقام وطن را

رساند به اعلی ، رهاند ز دونی

کند مستبدانه کار و نداند

بود مملکت کنستی نوسیونی

وکیلی که باید پی حفظ ملت

کند بی قراری کند بی سکونی

دم نزع ایران کند با تفنن

به تقلیل تکثير رأی آزمونی

سر افراز سرکرده ای را که باید

به هیجا قشون را نماید ستونی

سر آورده یکسر به طغیان و دارد

چو حیوان سرکش قوای حرونی

خليل وطن را زنمرودیان بین

بجان آتش از دردهای درونی

مگر آب شمشیر ابناء ایران

کند کار فرمان یا نارکونی

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: غزل

وزن عروضی:

ثبت نشده

بحر:


دیدگاه مخاطبین