زندگانی گر مرا عمری هراسان کرد و رفت
مشکل ما را به مردن خوب آسان کرد و رفت
جغد غم هم در دل ناشاد ما ساکن نشد
آمد و این بوم را یکباره ویران کرد و رفت
پیش مردم آشکارا چون مرا دیوانه ساخت
روی خودرا آن پری از دیده پنهان کردورفت
وانکرد از کار دل چون عقده باد مشکبوی
گردشی در چین آن زلف پریشان كردورفت
پیش از اینها در مسلمانی خدائی داشتم
بت پرستم آن نگار نامسلمان کرد و رفت
با رمیدنهای وحشی آمد آن رعنا غزال
فرخی راباغزل سازی غزلخوانكردورفت
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: