چراغک / سهراب سپهری(سهراب سپهری)/مجموعه شعر آوار آفتاب/دروگران پگاه
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?sohrab-sepehri">سهراب سپهری(سهراب سپهری)</a></li><li><a href="?sohrab-sepehri/avare_aftab">مجموعه شعر آوار آفتاب</a></li><li><a href="?sohrab-sepehri/avare_aftab/derogarane_pegah">دروگران پگاه</a></li> </ul> </nav>

دروگران پگاه

پنجره را به پهناي جهان مي گشايم:

جاده تهي است. درخت گرانبار شب است.

ساقه نمي لرزد، آب از رفتن خسته است : تو نيستي ، نوسان نيست.

تو نيستي، و تپيدن گردابي است.

تو نيستي ، و غريو رودها گويا نيست، و دره ها ناخواناست.

مي آيي: شب از چهره ها برمي خيزد، راز از هستي مي پرد.

مي روي: چمن تاريك مي شود، جوشش چشمه مي شكند.

چشمانت را مي بندي : ابهام به علف مي پيچد.

سيماي تو مي وزد، و آب بيدار مي شود.

مي گذري ، و آيينه نفس مي كشد.

جاده تهي است. تو باز نخواهي گشت ، و چشمم به راه تو نيست.

پگاه ، دروگران از جاده روبرو سر مي رسند: رسيدگي خوشه هايم را به رويا ديده اند.

 

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: سپید

وزن عروضی: ندارد

بحر: بدون وزن عروضی


دیدگاه مخاطبین