چراغک / سهراب سپهری(سهراب سپهری)/مجموعه شعر آوار آفتاب/گردش سایه‌ها
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?sohrab-sepehri">سهراب سپهری(سهراب سپهری)</a></li><li><a href="?sohrab-sepehri/avare_aftab">مجموعه شعر آوار آفتاب</a></li><li><a href="?sohrab-sepehri/avare_aftab/gardeshe_sayehha">گردش سایه‌ها</a></li> </ul> </nav>

گردش سایه‌ها

انجیر کهن سر زندگی اش را می گسترد. 

زمین باران را صدا می زند. 

گردش ماهی آب را می شیارد. 

باد می گذرد. چلچله می چرخد. و نگاه من گم می شود. 

ماهی زنجیری آب است ، و من زنجیری رنج‌. 

نگاهت خاک شدنی ، لبخندت پلاسیدنی است‌. 

سایه را بر تو افکندم تا بت من شوی‌. 

نزدیک تو می آیم ، بوی بیابان می شنوم‌: به تو می رسم ، 

تنها می شوم‌. 

کنار تو تنهاتر شدم . از تو تا اوج تو ، زندگی من گسترده است . 

از من تا من ، تو گسترده ای‌. 

با تو برخوردم‌، به راز پرستش پیوستم‌. 

از تو براه افتادم ، به جلوه رنج رسیدم‌. 

و با این همه ای شفاف ! 

مرا راهی از تو بدر نیست‌. 

زمین باران را صدا می زند ، من تو را. 

پیکرت زنجیری دستانم می سازم‌، 

تا زمان را زندانی کنم‌. 

باد می دود ، و خاکستر تلاشم را می برد . 

چلچله می چرخد. گردش ماهی آب را می شیارد. فواره 

می جهد : لحظه من پر می شود.

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: سپید

وزن عروضی: ندارد

بحر: بدون وزن عروضی


دیدگاه مخاطبین