چراغک / سهراب سپهری(سهراب سپهری)/مجموعه شعر شرق اندوه/لب آب
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?sohrab-sepehri">سهراب سپهری(سهراب سپهری)</a></li><li><a href="?sohrab-sepehri/sharghe_andooh">مجموعه شعر شرق اندوه</a></li><li><a href="?sohrab-sepehri/sharghe_andooh/labe_aab_sohrab">لب آب</a></li> </ul> </nav>

لب آب

ديشب، لب رود، شيطان زمزمه داشت.

شب بود و چراغك بود.

شيطان ، تنها، تك بود.

باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر.

بويي نه براه.

ناگاه

آيينه رود، نقش غمي بنمود: شيطان لب آب.

خاك سايه در خواب.

زمزمه اي مي مرد.بادي مي رفت، رازي مي برد.

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: نیمایی

وزن عروضی: ندارد

بحر: بدون وزن عروضی


دیدگاه مخاطبین