چراغک / سهراب سپهری(سهراب سپهری)/مجموعه شعر شرق اندوه/و چه تنها
<nav dir="rtl" class="breadcrumb-nav"> <ul dir="rtl"> <li><a href="https://cheraghak.com">چراغک</a></li> <li><a href="?sohrab-sepehri">سهراب سپهری(سهراب سپهری)</a></li><li><a href="?sohrab-sepehri/sharghe_andooh">مجموعه شعر شرق اندوه</a></li><li><a href="?sohrab-sepehri/sharghe_andooh/va_che_tanha">و چه تنها</a></li> </ul> </nav>

و چه تنها

ای درخور اوج آواز تو در کوه سحر. و گیاهی به نما

غم ها را گل کردم. پل زدم از خود تا صخره دوست

من هستم. و سفالینه تاریکی، و تراویدن راز ازلی

سر بر سنگ، و هوایی که خنک. و چناری که به فکر

و روانی که پر از ریزش دوست

خوابم چه سبک. ابر نیایش چه بلند. و چه زیبا بوته زیست. و چه تنها من

تنها من، و سر انگشتم در چشمه یاد، و و کبوترها لب آب

هم خنده موج. هم تن زنبوری بر سبزه مرگ، و شکوهی در پنجه باد

من از تو پرم، ای روزنه باغ هم آهنگی کاج و من و ترس

هنگام من است، ای در به فراز. آی جاده به نیلوفر خاموش پیام

دکلمه: بدون فایل صوتی

قالب شعر: نیمایی

وزن عروضی: ندارد

بحر: بدون وزن عروضی


دیدگاه مخاطبین