نامم فسانه گشت بناکامی
رازم شکفته گشت به رنجوری
تاکی رسد چو تارگلی خوشبوی
دستم برآن کمر گه زنبوری!
دور از تو با خیال هوس پرواز
شادم به نقشبندی آغوشت
وان رلف دسته دسته، که ناز آلود
پوشیده بوسه گاه بنا گوشت
دور از تو، با امید فریب اندوز
شادم بکنج تیره ی تنهائی
در دست بیقراری و بیزاری
سر مست خانه سوزی و رسوائی
دور از تو آن شبان سبک پرواز
خوابی است پیش دیده ی بیخوابم
وان شمع نغز شعله که می انگیخت
سد شور تازه از دل بیتابم
آن نغمه های دلکش کام افروز
آن خنده هاب روشن مهر انگیز
وان نوش نوش باده، که می پیوست
دستم به دست گرم تو بی پرهیز
زان کام و تاز رفته، هزاران یاد
چون آتشم به سینه گل افشان است
وان شمع نیم سوخته اینک(آه)
در میز من بیاد تو پنهان است
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: چهار پاره
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: