بس تنگ شد از سختی جان حوصله دل
دل شکوه ز جان می کند و جان گله دل
دل شیفته سلسله موئی است کز افسون
با يك سر مو بسته دو صد سلسله دل
از بادیه عشق حذر کن که در آن دشت
در هر قدمی گمشده صد قافله دل
سر منزل دلدار كجا هست که واماند
از دست غمش پای پر از آبلۂ دل
تا خلوت دل جایگه مهر تو گردید
نبود بخدا یکسر مو فاصله دل
باغیر تو مشغولی و غافل که زحسرت
نبود بجز از خوردن خون مشغلة دل
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: