بجز این مرا نماند، پس مرگ سرگذشتی
که منت زسرگذشتم، چو توام بسرگذشتی
زغم ج *** ئی تو، چو ز عمر سیر گشتم
به مزارتن گذر کن، به هوای سیر و گشتی
اگرش جنون ناقص، نگرفته بود دامن
ز چه فرق داد مجنون، به میان شهر و دشتی
دل خوش بوجد آید، ز هوای گلشن اما
پر مرغ بسته باشد، گل و سبزه نیغ وطشتی
ز توچشم مهر ای مه، دل من نداشت هرگز
دگر از چه کینه ورزی، تو که مهربان نگشتی
دکلمه: بدون فایل صوتی
قالب شعر: غزل
وزن عروضی:
ثبت نشده
بحر: